خشم
اي كسي هست كه فرياد مرا پاسخ دهد؟
بوي نفرين
بوي زخم مانده از چوب و چماق
بوي ياس و نااميدي
ريهام پر كرده است...
اين شبه كيست كه در جان و تنم
اينچنين گستاخ منزل كرده است؟
بوي آتش، بوي سربُ و بوي خاك
بوي زشت مال مردم خوارها
بوي آني كه دلك بر تخت شاهي بسته است
بوي طفلي كه به زير برف و باد
بي غذا با حسرتي بنشسته است
بوي تنهايي دست خستهام
بوي لبهايم كه چندي پيش آن را بستهام
بوي بنزينُ و صداي اسكناس
بوي دختر بچّهاي كهنه لباس،
نااميدانه بگويد: ((ياس دارم، گل ياس))
نغمهي گوشخراش بوق و ماشين و موتور
اي دريغا
سينهام پركرده است
باز هم خودكاركم يارم شده
فكر اين نامردمان كارم شده
اي خدا از درد آزادم بكن
در جواب ياد من يادم بكن
(شاعر: ارغوان اشتراني)
+ نوشته شده در شنبه چهاردهم مهر ۱۳۸۶ ساعت 15:17 توسط ارغوان اشترانی
|