کروئلا فیلمی به کارگردانی کریگ گیلسپی
هشدار: این نوشتار، داستان را لو میدهد!
کروئلا یک فیلم در ژانر کمدی، ماجراجویی، و جنایی و خانوادگی به کارگردانی کریگ گیلسپی است. از بازیگران آن میتوان به اما استون، اما تامپسون، و جوئل فرای اشاره کرد.
بهاره نوربخش در مورد این فیلم در اینستاگرامش نوشته بود: «حتما کارتون صد و یک سگ خالدار را میشناسید، همان شخصیت منفور کروئلا دویل که مصمم بود سگهای خالدار را بکشد تا از پوست آنها برای خودش پالتو درست کند. این فیلم درباهی اوست، فیلمی که به رویهی چند سال اخیر هالیوود، سعی دارد یک شخصیت بد دیگر را تطهیر کند و به ما بقبولاند که هر کس که بد است حتما گذشتهای دارد که ما نمیدانیم. شاید هالیوود هم قصد دارد به دنیا بگوید: این قدر آدمها را قضاوت نکنید.»
به نظرم این توصیف جالب آمد و علی رغم این که بهاره چندان فیلم را دلچسب ندانسته بود، من دوستش داشتم و این توضیح بهاره، فیلم را برایم جذابتر کرد چون من اصلا یادم نبود که شخصیت منفور صد و یک سگ خالدار، همین نام را داشته، خب این شیوهی پست مدرنهاست، نگاه کردن به داستانهای قدیمی از زاویهی دیگر و داستانهای پست مدرن همواره برای من جذاب بودهاند.
از سوی دیگر، داستان، همان پیرنگ کودک رها شدهی اسطورهای را دارد. در تعداد زیادی از اسطورههای ایرانی و غیر ایرانی شاهد این هستیم که پدری یا فرد مذکر قدرتمندی، فرزند پسرش را به دست پیشکاری میسپارد که پیشکار او را نابود کند و پیشکار که دلش نمیآید، کودک را به دست کسی امین میسپارد یا بخت یار کودک است و به روشی زنده میماند و در آینده با پدر خود مواجه میشود.
حالا مثل داستان زال، ممکن است دلیل طرد کردن پسر، نقص جسمی باشد که با داستان کروئلا مشابهت دارد یا مثل داستان کوروش که توسط پدربزرگش از کاخ اخراج میشود بر سر جنگ قدرت باشد.
در این داستانها همواره مادر، دلسوز و رنجیده است و این موجودات مذکر هستند که بیرحم و دیو صفتند. از سوی دیگر پسر رشید شده از گرفتن انتقام سهمیگن میگذرد و ظالم خویش را بزرگوارانه میبخشد...
اینها کلیشههایی است که در فیلم کروئلا شکسته است. در این فیلم از نگاه تقدیس گرایانه به مادر، خبری نیست. این بار، این مادر است که ظالم است و پدر است که از ظلمی که بر فرزندش رفته، دق میکند. از سوی دیگر مهر و احترام والد فرزندی، هرگز و هرگز نمیتواند مانع کروئلا در راه گرفتن انتقام باشد.
یک چیز مهم دیگر این است که کروئلا نقش بازی میکند که با پوست سگهای خالدار مادرش پالتو درست کرده است تا مادر بیولوژیک خود را که قاتل مادری است که او را بزرگ کرده، زجر بدهد و در حقیقت سگها که در قتل مادر ناتنی کروئلا نقش اساسی داشتند طعمهی انتقامجویی کروئلا قرار نمیگیرند و این سطح از منطق و شعور در تطهیر کروئلا واقعا موثر است.
اما به هر حال با وجود این نکات مثبت، در نهایت فیلم را متوسط ارزیابی میکنم، نه آنقدر خوب است که بخواهم توصیه کنم هر جور شده، به تماشای فیلم بنشینید و نه آنقدر خالی از لطف است که عکس این را بگویم.
اما صرف نظر از داستان، کارگردانی فیلم، طراحی صحنه و بازی بازیگرانش و موسیقی فیلم، عالی است.