فیلم سرکوب به کارگردانی رضا گوران
#سرکوب فیلمی به کارگردانی #رضاگوران، داستان یک روز از یک خانواده است. مادر خانواده، #رویاافشار به دلیل مشکل #آلزایمر تحت مراقبت توسط یک پرستار، #بارانکوثری میباشد. پدر خانواده، (پرویز) همواره به آزار اذیت جسمی و روحی مادر و سه دختر میپرداخته و مدتی است که از خانه رفتهاست. دختر بزرگتر، #الهامکردا یک فرزند مبتلا به اوتیسم دارد. دختر وسط، #سارابهرامی مدتی است با یک مرد دوست شدهاست که بعد از چند هفته متوجه میشود که این مرد همانند پدرش به آزار و اذیت جسمی و روحی وی میپردازد. دختر کوچکتر، #پردیساحمدیه یک دختر دانشجو میباشد که کودکی پرتنشی را به همراه پدرش گذراندهاست و قصد دارد از ایران برود، در فیلم شاهد شنیدن خبر مرگ پدر خانواده هستیم اما هیچیک از اعضای خانواده حاضر به رفتن برای شناسایی جسد نمیباشند. آنها در عین تنفر از پدر آنقدر در زمان حضور او، ترس و خفقان را دوره کرده اند که با نبودنش هم احساس آرامش نمی کنند. در اواسط فیلم معلوم می شود که پدر خانواده یک سپاهی یا اطلاعاتی بوده که خود، مسبب گرفتار شدن پسرش خسرو در دست حکومت و دست آخر مرگ او بوده است.
در لایه ی اول، عدم آرامش ابدی یک خانواده ی منسوب به حکومت تصویر شده است اما در لایه ی دوم کل خانواده و تک تک افراد، نماد هستند.
پرویز، نماد حکومت دیکتاتوری است که تنها با ارعاب و سرکوب، خانواده را دور خود نگه داشته است، مادر خانواده نماد کسانی است که در ابتدا به حکومت مطلقه عشق داشته اند و بعد فهمیده اند اشتباه کرده اند اما از ترس یا بیپناهی، کنار این حکومت مانده اند و با آنکه جوانی خود را پای این حکومت گذاشته اند، خیانت هم دیده اند، خسرو، نماد تمام مخالفانی است که علیه حاکم بزرگ مبارزه کرده اند و کشته شده اند، پرستار یا زن صیغه ای نماد کسانی است که هنوز با ناآگاهی از حقایق، دل در گرو حاکم ظالم دارند و سعی دارند از او دفاع کنند، دو دختر بزرگتر نماد مخالفانی هستند که در سکوت، با قهر با حاکم و نادیده گرفتن او به انتظار مرگ و سقوط او نشستهاند و دختر کوچکتر نماد مهاجرانی است که برای فرار از زندانی که حاکم بزرگ ساخته است در صدد ترک وطن هستند.
در سکانس پایانی فیلم، کارگردان با نشان دادن باریدن باران بر سر کودک (نماد نسل جدید) در فضای داخل خانه، حجت نماد گرایانه بودن این خانه را بر بیننده تمام می کند.
باران، خود، نماد شستشو و امید است، بارانی که قرار است زهر ترس و خودکامگی را از تن و چشمان امیدوار نسل کوچک این خانه بزداید.
#ارغوان_اشترانی
آذر 98
#معرفیفیلم #نقدفیلم #نقدسیاسی #معرفیفیلم_خوب