به نام آن كسي كه اگر حكم كند همه محكوميم

 

چند شب پيش در برنامه اي به نام كوله پشتي با مجري گري فرزاد حسني از فردي به نام احمد رضا رادان دعوت به عمل آمد كه ظاهرا در اجتماع ما قرار است بر اجراي قانون صحه گذارد. او سرداري است از سرداران نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران.

چيزي كه در برنامه كاملا مشهود بود اين بود كه سردار رادان در طول برنامه زنده ي تلويزيوني هم دست از ايجاد رعب و وحشت بر نمي داشت و مدام به شوخي حسني را تهديد مي كرد و حسني هم به شوخي تهديد او را جواب مي داد:

رادان : اين دفعه پسر خوبي شدي.

حسني: كيه شما رو ببينه نترسه؟ مجري عاقل اونيه كه به فكر بيرون رفتن از استديو اش هم باشه.

علي رغم تهديداتي كه به شوخي و جدي حواله ي حسني مي شد؛ او در شب اول در نقش سوپر من ظاهر شد و شجاعانه از عملكرد نيروي انتظامي انتقاد كرد:

حسني: امنيت اخلاقي رو؛ مرد روزهاي تابستان؛ سردار رادان؛ چه زماني مي تونيم نشر بديم؟ زماني كه اون مامور شما اون شخصي كه ايستاده يه جا؛ قراره توضيح بده؛ همه رو نمي گم پس فردا كسي شورش عمومي نكنه كسي؛ يه الفبايي از اين اخلاقه رو بدونه. تو طرح شما يكي يه دختري يا پسري با يه وضعي داره مي گرده كه همه نگاهش مي كنن. كسي اومده تا حالا يه دختري رو كه با يه وضع وحشتناك داره مي گرده باباشم باشه دستش رو بگيرن بخوان ببرنش بگه چرا؟ نگفته كسي. طرح شما اونقدر دايره اش وسيع شد و تعريفي از جرم ارائه داديد؛ گر حكم شوند كه مست گيرند... خوب يه همچين اتفاقي افتاد كه تعداد بسيار زيادي مشمول اين حكم شدند. در كنارش ما با كساني روبه رو هستيم كه قراره توضيح لفظي بدن و بيان و قانون شما و نظم رو برقرار كنند. شما چقدر بر حرف من صحه مي ذاريد كه اين كساني كه اومدن با مردم صحبت كنند از موضع رحيمانه و با ادبيات خوب نبودش؟ شما لقد زدن به دختر مردم رو ديديد؟ آيا ايني كه برخورد فيزيكي با دختر بكنند و به زور وارد ماشينش بكنند رو ديديد؟ من خودم روز سوم يا چهارم طرح شما بود؛ بدبختي اينه كه ممكنه ما رو بشناسن و برخوردي با ما نكنن از اتفاق نشناختن اينجا رو گوش كن چي مي خوام بگم. با افشين حسين خاني سردبير راديو رفتيم گفتيم بذار بريم از جلو ببينيم اين همه مردم مي گن چطوري برخورد مي كنن. رفتيم پارك ملت نشستيم روي صندلي مقابل پارك؛ مامور شما: پاشو آقا. برو اونور. (لحن بد مامور را تقليد مي كند) لحن رو ببين. به جاي اين كه خواهش مي كنم اونور بشينيد. يه خواهش مي كنم كه كسي رو نكشته تا به حال. گفتم افشين نشناختن. دمت گرم بشين. رفتيم يه دونه عقب تر نشستيم. يه آقايي فربه جاي باباي من: چرا اينجا نشستي؟ (لحن بد او را تقليد مي كند) همين جوري. گفتم ببخشيد من تو پاركم. برو اونور بشين. (لحن بد او را تقليد مي كند.) گفتم اينجا نشستن مگه عيب داره؟ مي گم بت برو اونور بشين. (لحن بد او را تقليد مي كند.) آقا اينجا به شما كاري نداره. برو اونور بت مي گم بشينا. (لحن بد او را تقليد مي كند.) گفتم باشه. اسم شما چيه؟ من وظيفه دارم به 197 بگم ديگه يكي بد برخورد كرد؟ تا اسمش رو پرسيدم (اداي دستبند زدن به دست را در مي آورد) بيا بريم ببينم. (لحن بد او را تقليد مي كند.) دست من را كشيد. گفتم آقا اين چه برخورديه كه مي كنيد؟ گفت: مي ري يا چپ و راستت كنم؟ با توسري ببرمت؟ قربونت برم. رفتار رحيمانه؛ امنيت اخلاقي؛ سردار رادان؛ اين حرف زدن با دزد و گبر درسته كه مي كنند؟ دختر مردم پوششش هزاري بد. كيه كه پوشش غير اسلامي را تاييد بكنه؟ بعد اون يكي رئيسشون من رو شناخت من رو بوسيد معذرت خواهي كرد همشون رو جمع كردم گفتنم اين برخورد بده. دختره عين بيد مجنون مي لرزيد. من به اون مامور گفتم تو پدري؟ نكن اين برخوري رو كه دوست نداري با بچت بكنن. هيچ كي تو مملكت مشكلش با اين كه بد حجاب رو بري براش توضيح بدي؛ بد حجاب آنچناني رو بگيريش؛ ببين رو آكسان مي ذارم؛ نيست. مگه زناي خياباني رو خواستيد جمع كنيد كسي گفت جمع نكنيد؟ يه بازرسي ماشين مي خوان بكنن انگار با آدم پدركشتگي دارن: بيا پايين بينم. (لحن بد او را تقليد مي كند.) آقا تو اصفهان ما داشتيم مي رفتيم. دلستر تو ماشين بود. بيا پايين ببينم. چقدرم آبكي خريدي. چي كار مي كنيد؟ فلان... يهو اون يكي گفت حسنيه. حسني كوله پشتي. آقاي حسني ببخشيد... يعني چي؟ من؛ همه ي مردم با ادبيات شما مشكل دارند. اگه مي خوايد كاري بكنيد كه خدا؛ پيغمبر؛ آقا ازتون راضي باشند اين ادبيات طلبكارانه ي نيروي انتظامي رو برداريد استاد.

البته رادان باز هم به حسني گوشزد كرد كه احتمالا احساساتي شده و اين حرفها را زده و راست هم مي گفت چرا كه اگر حسني عاقل بود به قول خودش فكر بيرون رفتن از استوديواش را هم مي كرد.

رادان گفت: نمي گوييم بدحجاب آنچناني ميگيم اينچناني كه گفتيم. اگر مامور پليس از كسي خواست او را همراهي كند و او نكرد وظيفه ي مامور پليس چيست؟

حسني جواب داد: ادبيات شايسته.

 قرار شد در شب بعد ادامه ي اين بحث را پي بگيرند. حسني در شب بعد گفتگو را با عذرخواهي از رادان به خاطر شب گذشته آغاز كرد و با متلكهايي كه به خودش انداخت نظير حرف زدن با دستهاي باز و اجراي نمايش اتلويي و مقايسه خودش با صندلي سعي كرد دل رادان را دوباره به دست آورد و در همان ابتدا آشكار كرد كه قصد دارد ملايمتر و عاقلانه صحبت كند.

در شب بعد رادان به عنوان توضيح درباره ي حرفهاي حسني در شب گذشته اذعان كرد نيروي انتظامي با كسي شوخي ندارد و اگر از بدحجابي بخواهند او را همراهي كند و او سر باز زند نه تنها به ادبيات شايسته كه به زعم حسني مورد نياز است احتياجي نيست بلكه مي توان از كتك و لقد (همان لگد) و باتوم هم اشد استفاده را روا داشت!

فرزاد حسني در همان ابتداي امر به رادان گوشزد كرد كه تندروترين منتقدين نيروي انتظامي در مورد ايجاد امنيت اجتماعي هيچ شكي ندارند و مي دانند اين كار بايد صورت بگيرد بلكه از عملكرد نيرو در اين راستا انتقاد دارند. بنا براين كسي درباره چرايي سوالي ندارد و درباره چگونگي سوال مطرح است. رادان نيز بر اين نكته صحه گذاشت ولي در تمام طول برنامه تنها توضيحي كه داد درباره ي چرايي بود. او مرتب اذعان كرد ما بايد با اراذل و اوباش و كساني كه با بستن ساب مخل آسايش عمومي مي شدند و مانكن ها! مبارزه مي كرديم... و جوري وانمود كرد كه انگار مخالفين طرح نيروي انتظامي ان جي اوي حمايت از اراذل و اوباش تاسيس كرده اند و مي گويند بگذاريد معتادين و اوباش ول بگردند و حال و حول كنند!

رادان اعلام كرد برخورد تند با اراذل و اوباش براي شكستن هيمنه ايشان بوده و اقدام خود را قانوني خواند و قاضي مرتضوي را بر اين موضوع گواه گرفت. او اعلام كرد اين افراد بايد به مردم نشان داده مي شدند تا مردم شكايات خود را از ايشان اعلام كنند.

اين در حالي است كه قاضي مرتضوي اعلام كرد: نيروي انتظامي در جرايم غير مشهود اجازه ندارد راسا اقدام كند بلكه بايد از داد سرا اجازه كتبي بگيرد. جرم غير مشهود جرمي هست كه علائم ارتكاب به جرم مشكوك باشد. در جرايم مشهود نيروي انتظامي مي تواند راسا وارد شود. متهم را دستگير كند و دلايل جرم را حفظ كند و حتي المقدور فورا يا حداكثر طي 24 ساعت گزارش تنظيم كند و دستور بازپرس و داديار مربوطه را اجرا كند. در اين 6 مورد مي تواند نيروي انتظامي راسا اقدام كند: (طبق ماده 21 آيين دادرسي كشوري) 1- جرمي كه در مرآ و منزل ضابطين دادگستري واقع شود 2- دو نفر يا بيشتر كه ناظر وقوع جرم بوده اند شخص معيني را مجرم معرفي كنند. 3-بلافاصله بعد از وقوع جرم علائم آثار و اسباب و دلايل در تصرف متهم يافت بشه چاقو قمه و ... 4-متهم در حال فرار باشد يا قصد فرار داشته باشد. 5-صاحبخانه بعد از وقع جرم ورود مامورين به منزل را خواهان باشد 6- متهم ولگرد باشد. در عين حال نيروي انتظامي را ملزم به رعايت حقوق شهروندي دانست و در صورت تسليم شدن مجرم؛ شكستن حقوق شهروندي را از طرف هيچ نيرويي براي هيچ مجرمي مجاز ندانست.

همان حقوق شهروندي كه رادان جلوي دوربين برنامه اي كه براي 70 مليون ايراني روي آنتن است مسخره اش مي كند!

فرزاد حسني پيرامون شكستن هيمنه اوباش محتاطانه از قديم صحبت كرد كه براي شكستن غرور و هيمنه اوباش سر آنها را مي تراشيدند و آنها را برعكس سوار الاغ مي كردند و در شهر مي چرخاندند و عكسهاي آن در مجلات معتبر چاپ مي شد. يعني شكستن شوكت يك لات بدون وحشي بازي هم امكان پذير بوده اما چرا اين شيوه برگزيده شده خود جاي سوال دارد.

رادان علي رغم متلكهايي نظير عده اي آمدند براي اراذل و اوباش اشك تمساح ريختند و غيره كه بار معترضين كرد استفاده از آفتابه را در تاديب اوباش قبول نداشت.

رادان اعلام كرد در طي بررسي و تحقيق به اين نتيجه رسيده اند كه اراذل را مي شود به سه دسته تقسيم كرد: گنده لات: كساني كه تجاوز به عنف؛ خريد و فروش سلاح؛ عربده كشي؛ تخريب اموال عمومي و قدرتنمايي از صفات آنهاست. نوچه: زير دستهاي گنده لاتها كه سوابق شرارت داشتند. سمپات: گروهي كه در رذالت عمق زيادي در رذالت نداشتند و معاونت در جرم نداشتند ولي از طرفدارن اين دو دسته هستند. او علت تداوم رذالت اوباش را ترس مردم از آنها در محل زندگيشان اعلام كرد و اين ترس را ناشي از عملكرد خاص اوباش دانست. ظاهرا اوباش هنگام دستگيري داد و بيداد راه مي اندازند در كلانتري التماس مي كنند نزد قاضي گريه مي كنند و وقتي بر مي گردند سينه شان را سپر مي كنند. اين امر سبب مي شود كه مردم كه فرايند بين دستگيري تا آزادي را نبينند فقط شوكت او را ببينند و فكر كنند قانون هم نتوانست كاري با او كند و از شكايت از آنها از سر ترس چشم پوشي كنند.

حسني و رادان در طي برنامه در چند جا سعي كردند عملكرد نيروي انتظامي را با تحريك احساسات مردم توجيه كنند. آنها از مخاطبين اينجور پرسيدند كه اگر دختر يا همسر شما مورد تجاوز قرار مي گرفتند با خاطي چه برخوردي مي كرديد؟ به راستي در چنين مثالهايي انسان اگر از غصه بميرد هم رواست اما آيا توجيه مناسبي است براي توجيه عملكرد يك نهاد قانوني؟

بديهي است كه به واسطه ي شنيدن اين فجايع ممكن بود من هم به واسطه ي بشر بودن در مدار احساسات قرار بگيرم و از مدار منطق خارج شوم و جامعه ي مدني و تمام شعارهايي كه قبول داشتم را از ياد ببرم و اندوه عميق انساني ام باعث شود كه براي تسلي خاطر خودم با فكر انتقام آرزو كنم با ناخنهايم چشمان اين آدم نماها را در بياورم ولي جالب اين بود كه در همان روز تصادفا يا عمدا قسمتي از سريال پزشك دهكده را نشان داده بود.

در آن قسمت فرد شروري به دختري با بي رحمي تمام تجاور كرده بود و جوري او را زده بود كه تمام بدن او كبود بود و در بدن او چند جاي شكستگي نيز به چشم مي خورد و پدر دختر را هم قطعه قطعه كرده بود. مردم شهر مي خواستند او را بدون محاكمه اعدام كنند ولي كلانتر اجازه نداد و درخواست محاكمه كرد. بالاخره آن فرد در دادگاه محكوم به اعدام شد. مردم خشمگين و احساساتي قصد داشتند او را زودتر از موعد مقرر اعدام كنند كه با اقدام شجاعانه كلانتر و يكي از مردم وادار شدند تا موعد مقرر صبر كنند. دكتر مايك زخم بدن متهم را هم درمان كرد. ظاهرا در كل شهر فقط مرد سياهپوست؛ دكتر مايك و سالي و خانواده شان و كلانتر قرار نبود براي انتقام جويي به انسان نمايي از جنس متهم تبديل شوند.

آنها در حالي كه اندوهي عميق انساني را به دوش مي كشيدند و از خود مي پرسيدند كه اگر مانند متهم خانواده اي نداشتند و در كودكي مورد آزار و اذيت قرار مي گرفتند آيا راه انسانيت را در پيش مي گرفتند يا خير؟ اما از قانون خدا رضايت داشتند و مي دانستند طبق دستور خداوند محكوم بايد به دار مجازات آويخته شود. باقي مردم شهر پايكوبي مي كردند و حتي برخي اداي محكوم روي چوبه ي دار را در مي آوردند و مي خنديدند. شفقت انساني كه ايبن چند تن در قلب خود حمل مي كردند مانع از آن بود كه خوي وحشيگري پيدا كنند و با جماعت يكرنگ شوند و منطق نيز مانع از آن بود كه بر متهم دل بسوزانند و ترحم كنند.

جدالي بين منطق و احساس كه به زيبايي در اين سريال به تصوير كشيده شده بود من را بر آن داشت تا از مدار منطق خارج نشوم. چرا كه خواست خداوند هم چنين است.

در هيچ ديني و از جمله اسلام به اجتماع اجازه داده نشده متهم را به دست ولي دم يا ولي كسي كه مورد تجاوز به عنف قرار گرفته قرار دهند تا هر بلايي مي خواهد سرش بياورند. در شرع اينجور حكم شده كه متهم بايد به قانون و به دست قاضي عادلي سپارده شود كه قادر باشد به دور از احساسات و بر اساس قوانين مدون حكم دهد. اگر از حقوق بشر و حقوق شهروندي و قوانين يك جامعه ي مدني كه به زعم رادان مسخره به نظر مي رسد هم چشمپوشي كنيم بر اساس اعتقادات ديني متهم بايد به دار مجازات آويخته شود تا خداوند خود مجازات او را معين كند و نبايد مورد ضرب و شتمي خارج از حدود اسلامي قرار بگيرد.

ممكن است با به دار آويخته شدن او پاك شود و يا بسته به ميزان جرمش و به زعم من ميزان تكليفي كه به عهده داشته كه فقط از جانب خدا قابل تعيين است عذاب او تا ابد ادامه يابد. مطمئنا تنها خداوند است كه با عدل غير قابل درك خود مي تواند بررسي كند كه فردي تا چه حد گناهگار است. خداوند بايد ژنهاي مجرم را چك كند كه ايكس ايگرگ ايگرگ است يا ايكس ايگرگ. بايد شرايطي كه او در آن بزرگ شده؛ رفتارهايي كه تحمل نموده؛ شرايطي كه او در دوران جنيني تحمل كرده و بسياري مسائل ديگر كه بر بشر پوشيده است را از نظر بگذراند...

به هر حال؛ به زعم رادان كليه ي قوانيني كه در غرب اجرا مي شوند خطا هستند و نبايد از آنها پيروي كرد و كساني كه از حقوق شهروندي و قوانين جامعه مدني در غرب صحبت مي كنند را مسخره مي كند و علت را هم اين مي داند كه در اروپا پنجاه درصد بچه ها تك والديني هستند و 70 درصد ازدواج نمي كنند. خوب با اين تفاسير و با استناد به اين ضعف فرنگ مي شود اعلام كرد مبارزه با برداه داري كه از اروپا آغاز شد هم منحط و اشتباه است و بايد به برده داري رجعت كرد!

اين اظهارات در مورد اوباش با اين جمله از سوي رادان پي گرفته شد كه عده اي از اراذل كه جرم كمتري دارند به اجتماع بر مي گردند و مردم بايد مطمئن باشند كه آنها ديگر به رذالتهاي گذشته رجعت نخواهند كرد و نبايد از آنها بترسند. اين جملات سبب شد تا اندوه من از شكستن حقوق شهروندي عميق تر شود زيرا معلوم شد تمام آنهايي كه با آن ساز و برگ دستگير شده اند جرايمي نظير تجاوز به عنف يا مواد مخدر يا اين قبيل جرائمي كه براي آنها در قانون مجازات اعدام در نظر گرفته شده نداشته اند و قرار است آزاد شوند و يا پس از گذراندن زندان به جامعه برگردند...

لازم به ذكر است صحنه هايي كه از دستگيري اوباش در سيما نمايش داده شد با فجايعي كه در نت يافت مي شود تفاوت داشت و البته احتمالا صحنه هاي نت جزو آن دو خطاي ناچيزي بوده است كه رادان از آنها ياد كرده است. البته باز هم حسني با خاطر نشان كردن اين كه اين افراد به اعمال پليدي دست زده اند اين سوال را با فرمانده نيروي انتظامي مطرح كرد كه آيا نمي شد اين افراد به طور عادي ولي چكشي دستگير شوند يا بايد حتما زده مي شدند و مي گفتند غلط كرديم و كلمات ديگر؟ آيا خود اين كار فضا را بيشتر جهت جنايت باز نمي كند؟ اين كه كسي ببيند وقتي قرار است شخصي كه مردم را زده دستگير شود نيروي انتظامي از همان عملي كه او مرتكب شده استفاده مي كند؟ كه البته در پاسخ به اين سوال مي شد مصداق بارز ضرب المثل ايراني مرغ يك پا دارد را مشاهده كرد.

در كوله پشتي يكي از موافقين رادان كه خودش را رشيدي معرفي كرد طي تماس تلفني با حسني رودررو شد. وي حاضر نشد مشخصات دقيقي از خود ارائه دهد و براي اين مطلب با ذكر اين جمله كه دوست دارد راحت صحبت كند به ارائه دليل پرداخت. او صحبتهايش را با تكيه بر مطالعات حسني آغاز كرد! ادعا كرد كه تمام رمانهاي جديد را خوانده و رماني كه حسني از آن صحبت كرده را نخوانده پس چنين رماني وجود ندارد. حسني هم گفت: اولا مگه شما مي توني ادعا كني كه تمام رمانهاي ايران و جهان رو خوندي؟ ثانيا من به ماه اشاره مي كنم و شما مدام نوك انگشت من را مي بيني و مي گويي كو؟ بالاخره اين آقاي ظاهرا رشيدي كه حسني را رشيدي خطاب مي كرد كه توسط حسني خيلي خوب هم مچگيري شد سر اصل مطلب رفت و معلوم شد از طرفداران نيروي انتظامي است. چيزي كه مشهود بود اين بود كه حسني خوب از پس او بر آمد و اگر فرض كنيم اين زنگ زدن يك تمهيد از جانب نيرويي از بالا بوده (كه قاعدتا اينطور بوده چون اگر من نوعي زنگ بزنم صدا و سيما نمي گذارند صدايم روي آنتن برود) بسيار خيط كاشت به طوري كه تماس او را نيمه كاره قطع كردند.

جالب اينجاست كه با اين تماس به يكي از دو نتيجه گيري زير مي توانيم برسيم:

يك. اين ده يازده درصد مخالفين طرح نيروي انتظامي چقدر قدرت زيادي دارند كه اين آقا از پشت تلفن جرات نمي كند نام واقعي خود و روزنامه اي كه در آن كار مي كند را فاش كند.

دو. طرفداران بي چون و چراي طرح نيروي انتظامي علي رغم شجاعت بسيار از اذعان عقيده ي خود شرمگين هستند!

در كل رادان اعلام كرد كه بيش از هشتاد درصد از عملكرد نيروي انتظامي راضي اند و محبوبيت نيروي انتظامي هم 18 درصد نزد مردم افزايش يافته است و خاك پاي پرسنل نيروي انتظامي را بوسيد و اذعان داشت اين درصد كم خطا اصلا اهميتي ندارد!

رادان گفت مامورين پليس بايد از صبر بالايي برخوردار باشند و گفت: در تمرين ديشب من و شما ثابت شد آستانه صبر پليس بسيار بالاست اگر بخوايم كه از مناظر مختلف به تمرين ديشت من و شما مراجعه كنيم. او با اين جمله هم از خودش تعريف كرد و هم باز به حسني گوشزد كرد كه ديشب پا را از گليم خودش فراتر نهاده و با دم شير بازي كرده است ولي اين شير غيور صبوري به خرج داده است.

شيرين ترين نكته ي كوله پشتي اين بود كه به زعم يكي از بينندگان كه به قول حسني شايد پسر رادان بود سردار احمد رضا رادان از بهرام رادان خوش قيافه تر شناخته شد!

     

 

 

 

 

 

 

 

در پايان قبل از خاتمه دادن مطلب مي خواهم خاطر نشان سازم كه نقدي كه بر عملكرد نيروي انتظامي و نحوه ي سخنگويي فرمانده ي ايشان رفت دليل بر ناسپاسي از زحمات مردان و زناني نيست كه جانشان را كف دست گرفته اند تا امنيت را در اين مرز و بوم پاس بدارند بلكه به فرموده ي حضرت علي دوست آن است كه ايرادات را گوشزد كند تا مرتفع شوند. باشد كه ايشان در كنار غيرت و شجاعتي كه دارند گوشهايي داشته باشند براي شنيدن و چشمهايي براي ديدن و دلي براي صبورانه پذيرفتن و پاهايي براي بازگشتن...