آقای فانی لطفا دست از سیاست عباس قلی خانی بردارید....
با درود فراوان خدمت جناب آقای علی اصغر فانی، وزیر محترم آموزش پرورش:
راستش را بخواهید بنده مشهورم به نگارش نامههای سرگشاده به این و آن و از قلم تند و تیزم حتی مردهها هم در امان نماندهاند، بگذریم از این که اگر بخواهم بر اساس تغییر عملکرد نظر دهم باید بگویم زندهها کمتر از مردهها خم به ابرو آوردهاند و زحمت خوانش و تغییر به خود دادهاند.
این است که بی پرده و بدون تعارفات معمول روزانه میخواهم بروم سر اصل مطلب و از شما عاجزانه تقاضا کنم هر چه سریعتر دست از سیاست عباس قلی خانی بردارید تا این علی مردانهای ناخلفتان بیش از این جان و مال و شرف و آبروی ما را به یغما نبردهاند!!
بگذارید بگویم از یکی از علی مردانهای محترمتان که محل سکونتش در یکی از خیابان های شمیران است و به مدیریت دبستانی متاسفانه با نام یکی از شهدای جنگ تحمیلی مبادرت دارد!
باید بگویم از بخت بسیار بد من یا ایشان امروز صبح برای تحویل سی دی عکس دخترم به این خانم برخورد نمودم و او لب به گلایه گشود از عدم پرداخت کمکهای مردمی توسط اینجانب.
بنده که ماه گذشته مبلغ سیصد هزار تومان بابت کمکهای مردمی به مدرسه و روز گذشته هم مبلغ صد و بیست هزار تومان بابت کلاسهای فوق برنامه ژیمناستیک پرداخت کرده بودم، با این سوء تفاهم که مبلغی یک و نیم برابر شهریهی یک ترم دانشگاه غیر انتفاعی، برای هزینههای یک کودک دبستانی که مدرسهاش هم تمام هزینه ها را بر عهده ندارد و دست کم خرج مکان و آب و برق و حقوق پرسنلش توسط دولت تامین میگردد، هزینهای بسیار مناسب است و الساعه مورد سپاس و قدردانی قرار خواهم گرفت، با خرسندی بادی به غب غب انداختم و مبالغ فوق الذکر را بازگو کردم.
اینجا بود که خانم علی مردان خان گفتند کم است
بنده هم مات که این چه شکم است!
خلاصه سرتان را درد نیاورم که نه تنها مورد تشویق و قدردانی قرار نگرفتم بلکه حسابی هم مورد توهین و تحقیر واقع شدم و پس از این که حسابی بادم خالی شد، با برخوردی دور از شان از در دبستان بیرون رانده شدم.
لازم به ذکر است که مدیر از این که به ایشان گفتم بابت شکایت از شما به آموزش و پرورش می روم به شدت استقبال نمودند و آدرس آموزش و پرورش منطقه را با فریاد به بنده اعلام کردند، که راه باز است و جاده دراز، چرا که مطمئن بودند بنده هیچ غلطی نمی توانم بکنم و آموزش پرورش نهایتا نقش پلیس خوب را بازی خواهد کرد و پس از آرام کردن من، من را پی نخود سیاه خواهد فرستاد.
وقتی به ادارهی آموزش پرورش منطقه یک رسیدم، از آنجایی که این اداره جنب آتش نشانی قرار دارد، حسابی آتشم خاموش شد و توانستم منطقی و به دور از هر گونه عصبانیت موضوع را مورد بررسی قرار دهم و آنجا بود که فهمیدم اهم تقصیر به گردن خانم علی مردان خان نیست بلکه این سیاست عباس قلی خانی وزارت آموزش و پرورش است که از مدیران مدرسه علی مردان هایی ساخته است که دهنشان را به اولیا کج می کنند و در صورت عدم پرداخت پول بسیار با بچه لج می کنند، چرا که در نهاد محترم آموزش و پرورش علی رغم تقبیح عملکرد مدیر مدرسه فرمودند که تامین هزینه های مدرسه با کمک های مردمی صورت می گیرد و اولیا هر چه می توانند باید به مدرسه کمک کنند.
خب چنین چیزی سبب همین زورگویی ها و توهین ها می شود و بجز من کسان دیگری هم بودند که برای شکایت آمده بودند و حتی مبالغ بالاتری هم پرداخت نموده بودند. بسیاری هم هستند البته که حال و حوصلهی شکایت ندارند و پیگیری نمی کنند.
بهتر نیست یک سایت سجاد هم برای مدارس تعریف شود و اولیا به جای این باج دهی ها یک شهریهی متعارف برای مدارس دولتی پرداخت کنند و با این لطف بزرگ، هم خودتان و هم ما را خلاص کنید؟
این گونه هم لااقل میزان دریافتی مدارس و دخل و خرج حقیقی شان مشخص می شود و هم مشخص می شود شکم علی مردان خان دقیقا با چه رقم و عددی پر شدنی است و لااقل منتی هم بر سر ما نمی ماند که از آموزش و پرورش رایگان بهرهمند هستیم.
تو رو خدا از هیچ چیز هم نترسید. مردم ما بی بخارتر از آن هستند که اعتراضی بکنند و پایه های نظام مقدس جمهوری اسلامی به لرزه در بیاید.
مگر پول نان را از مردم دریغ کردند کسی صدایش درآمد؟
مگر پول بنزین را از سفرههای مردم بیرون کشیدند و جای آن گرانی و بیماریهای مضمن ناشی از آلودگی و پارازیت را در سبد خانوارشان گذاشتند کسی صدایش درآمد؟
فکر می کنید نهایت بلایی که سرتان میآید با این کار چه می تواند باشد؟
پر پرش مردم می نشینند جک در میآورند و توی وایبر برای هم می فرستند که مثلا به دوران ساسانی برگشته ایم و تحصیل پولی شده و یا دخترم سه تا خواستگار دارد که یکیشان طلافروش است و یکی شان بازرس ویژهی قوهی قضاییه است و یکی شان هم مدیر مدرسه و من مانده ام باید دخترم را به کدامشان بدهم.
شما هم جدی نگیرید این حرفها را.
کار خودتان را بکنید و بار خودتان را به منزل ببرید...
با سپاس فراوان
ارغوان اشترانی