به خاطر پونه- هاتف علیمردانی
فیلم به خاطر پونه که به صورت غیر خطی روایت میشود، نمونهی دیگری از فیلم «من همسرش هستم» به کارگردانی مصطفی شایسته است. در این فیلم پونه با بازی هانیه توسلی با شوهری معتاد و شکاک دست به گریبان است. کدگذاریها به گونهای است که تا پایان فیلم مشخص نمیشود که آیا شک مجید به او یک شک بیمار گونه و توهمی است و یا ریشه در واقعیت دارد. این درست اتفاقی است که در فیلم من همسرش هستم میافتد با این تفاوت که پایان فیلم جسورانهتر است. در فیلم من همسرش هستم، امیرحسن شوهر نیکی کریمی مردی با وقار ولی خیانت پیشه است و در پایان کد مبهمی ارائه میشود که میتواند دال بر صحت خیانت نیکی کریمی داشته باشد.
در این فیلم در تمام طول اثر به نظر میرسد شکهای مجید از یک توهم و بیماری نشئت گرفته باشد ولی در پایان فیلم با نشان دادن صحنهی هواپیما بر صحت شکهای مجید صحه گذاشته میشود.
مطلب جالب توجه این است که تنها در مونولوگ انگلیسی مهماندار هواپیما میشنویم که مقصد این هواپیما فرودگاه بین المللی هامبورگ آلمان است و در دیالوگهای فارسی هیچ صحبتی از مقصد هواپیما نمیشود.
تماشاگری که به زبان انگلیسی مسلط باشد و این کد نامحسوس را دریابد از روی کنار هم چیدن این کد و این که مردی که مجید به رابطهی او و پونه مشکوک بوده است، راهی آلمان شده است، درمییابد که شک های مجید پربیراه نبوده است.
به نظر میرسد کارگردان برای فرار از تیغ سانسور این تمهید را برگزیده است و حتی از نشان دادن هانیه توسلی در میان مسافران چشم پوشیده است.
به هر حال این سومین فیلم ایرانی است که به مسئلهی خیانت زن به شوهر پرداخته است. (فیلم اول شب یلدا بوده است.) اصولا چنین چیزی حتی پیچیده شده در این همه ابهامات فاقد ارزش نیست، چرا که سردمداران سانسور سینمای ایران چون کبکی سر در زیر برف کردهاند و سعی دارند تصویری قدیسوار از زن ارائه دهند که در هیچ شرایطی به خطای خیانت متوسل نمیشود.
پیش از این گفتهام و باز هم میگویم. نشان دادن امری خطا نشان بر تایید آن نیست و نیز سبب ترویج آن نمیشود. همانطور که نشان دادن دزدی نه باعث ترویج آن است و نه مهر تاییدی بر این عمل. اصرار سانسورچی های فرهنگی بر عدم خیانت زنان تنها از تفکر کوتاه کودک پنداری زنان نشأت میگیرد حال آنکه عدم کتمان واقعیت میتواند مردان را آگاه سازد که با کج رویها و بی بند و باریها ممکن است خانوادهشان را دستخوش طوفانی سازند که منجر به ویرانیای شود که هرگز و هرگز قابل بازگشت نباشد.
بعد از تحلیل محتوایی اثر بد نیست به ایرادات ساختار نیز بپردازیم.
در جایی که مجید شک کرده که پونه فاسق خود را از پنجره فراری داده است، نمایی از پنجرهی خانهی وجود دارد که خانه را در طبقهی سوم یا بالاتر تصویر میکند و شک مجید را چون یک توهم احمقانه جلوهگر میشود حال آنکه در باقی اثر آپارتمان مجید و پونه در طبقهی اول تصویر شده. نمایی که مجید به پنجرهی خانه سنگ میزند و نماهای ورود به خانه.
مطلب دیگر نمایی است از پی او وی مجید زمانی که پونه را تعقیب کرده و مقابل ساختمانی اداری رسیده است. دوربین بر روی تابلوی آموزشگاه کامپیوتر که متعلق به فاسق پونه است مکث میکند حال آنکه بعدتر در فیلم مشخص میشود در آن زمان مجید هنوز به تمایل پونه مبنی بر یادگیری فتوشاپ در آن آموزشگاه واقف نشده است بنابراین نباید به تابلوی آموزشگاه واکنشی نشان دهد، او میتوانست هر شکی داشته باشد جز این. مثلا شکی مبنی بر رفتن پونه نزد وکیل برای انجام کارهای طلاق یا هر چیز دیگر.
اصولا روند غیر خطی در پیش گرفته شده در بسیاری از جاهای فیلم به دلیل ضعف روایت و یا بی توجهی در تدوین ابهام مخل ایجاد کرده است. مثلا پیرمرد سرایدار را در چندین جای فیلم میبینیم که از آمدن فردی که سراغ مجید را میگرفته خبر میدهد حال آن که به نظر میرسد هر بار آمدن مجید به در خانه در زمانهای متفاوت تصویر شده است و این غیر منطقی است که هر بار که مجید به خانه میآید با چنین رویدادی مواجه شود.
به هر حال فیلم به خاطر پونه فیلمی است که به دیدنش میارزد و تماشای آن را به شما مخاطب گرامی توصیه میکنم.