گفت: كمي از دنياي خيال بيا بيرون. كمي در واقعيت زندگي كن. واقعيت يعني نان سنگك. ادبيات براي تو چه دارد؟ به ازاي بودن در دنياي ادبيات چه چيزهايي به دست مي آوري كه به آنچه از دست مي دهي مي ارزد؟

گفتم: من اگر پا به دنياي واقعي بگذارم استفراغ مي كنم. من همين اندازه در دنياي واقعي زندگي مي كنم كه به اندازه‌ي معاش پول در بياورم نه بيشتر، كه جواب سلام دوستانم را بدهم، نه بيشتر، دنياي واقعي شما براي من چه داشته؟ با آدمهاي واقعي صادق بودم و خيانت ديدم. به آدمهاي واقعي راست گفتم و دروغ شنيدم و از آن بدتر به دروغگويي متهم شدم. آدمهاي واقعي را دوست داشتم و بي مهري ديدم. اينجا، توي اين وبلاگ، توي دنياي خودم اگرچه تنهام ولي آزار نمي بينم، بله بودن در دنياي خيال و ادبيات مرا خوشبخت نمي كند اما بهتر است آدم آنجور كه دوست دارد زندگي كند و خوشبخت نباشد تا آنجور كه دوست ندارد زندگي كند و خوشبخت نباشد. اگر يك روز ستايش هم سرم داد بزند و بگويد تو هيچ غلطي براي من نكردي باز هم مي توانم توي اين وبلاگ با او حرف بزنم. بودن در دنياي واقعي به اندازه‌ي صادر كردن چند فاكتور و فروختن چند كتاب و چند محصول اوريف ليم براي من بس است، ديگر حتي اشكي در چشمم ندارم كه با آن دنياي كثافت واقعي شما را تطهير كنم. ديگر بايد فقط شاشيد به دنياي واقعي شما، به دنياي واقعي شما كه تعداد زيادي از آدمها در آن حق ندارند توقع داشته باشند كه به چشم آدم نگاه شوند، كه آگاه شدن به حقوق اوليه ي يك انسان در آن جرم است.

ارغوان بدون دنيايش ارغوان نيست. از ادبيات چه گرفته ام؟ دروغ گفته ام و باور كرده اند. سركشي كرده ام در حد امگا و تشويق شده ام كه اثرم مخالف گفتمان غالب است، در دنياي واقعي چي لعنتي ها؟ با يك خنده‌ي بلند يا حرف زدن با يكي از آدمهاي واقعي به همه چيز متهم شده ام. حالم از دنياي واقعي شما به هم مي خورد مي فهمي؟ اگر قرصي بود مي خوردم تا كاملا از اين دنيا ببرم و در جهان خيال پرسه بزنم.از اين دنيا كه برايم جز آزار چيزي نداشته و ندارد.

با همه هستم. آخرين بارتان باشد به من مي گوييد در واقعيت زندگي كنم. هر كه مي تواند بيايد توي دنياي من، دنياي قشنگ و پرشكوه من كه شايد مرهم زخمهاي دنياي واقعي باشد و هر كه نمي تواند وارد دنياي من شود فقط من را وقتي در جهانم غوطه ورم همراهي كند، بي آنكه به جهان من، به دنياي من اهانت كند يا آن را انكار كند، بي آنكه زخم جديدي بيفزايد بر زخمهايم ،و هر كه نمي تواند من را با جهانم تحمل كند، برود و من را در تنهايي هايم تنها بگذارد. همين. همين. فقط همين.