بوي باران بوي سبزه بوي خاك

شاخه‌هاي شسته باران خورده پاك

عطر نرگس، عطر باد

نغمه‌ي شوق پرستوهاي شاد

نرم نرمك مي رسد اينك بهار

خوش به حال روزگار

خوش به حال غنچه‌هاي نيمه باز

خوش به حال دختر ميخك كه مي خندد به ناز

خوش به حال جام لبريز از شراب

خوش به حال آفتاب

اي دل من گرچه در اين روزگار

جامه‌ي رنگين نمي‌پوشي به كام

باده‌ي رنگين نمي‌پوشي ز جام

اي دريغ از تو اگر چون گل نرقصي با نسيم

اي دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب

اي دريغ از ما اگر كامي نگيريم از بهار... 1



به آنان كه با قلم

رهايي خلق را

به چشم جهانيان

پديدار مي‌كنند

بهاران خجسته باد

و اين بند و بندگي

و اين بار فقر و جهل

به سر تا سر جهان
به هر صورتي كه هست

نگون و گسسته باد


به آنان كه هم‌قسم

سياهي ظلم را

به يمن حضور خود

سپيدار مي‌كنند

بهاران خجسته باد

و اين جنگ صد فريب

به سر تا سر جهان

به هر شيوه‌اي كه هست

نگون و گسسته باد... 2


پي نوشت1: گلچين شده از شعر فريدون مشيري

پي نوشت 2: اضافه شده به سرود انقلابي توسط ارغوان اشتراني