نخستين زن ايراني مسافر قطب جنوب
طبيعت بكر قطب جنوب آن قدر برايم جذابيت دارد كه ميخواهم تحصيلم را در رشتهء يخچالشناسي ادامه بدهم.» آيرين شيوايي، دختر 19 سالهء ايراني كه به عنوان اولين زن ايراني به قطب جنوب سفر كرد آن قدر تحت تاثير طبيعت قطب جنوب و جنوبگان قرار گرفته كه حتي قصد دارد مسير زندگياش را از كيهانشناسي به يخچالشناسي تغيير دهد.
اين دانشجوي فيزيك از سالهاي نوجواني با نجوم و ستارگان و سيارهها سروكار داشته، او قصد داشت در مقطع بالاتر دانشگاهي رشتهء كيهانشناسي بخواند اما اين روزها ادامهء تحصيل در رشتهء يخچالشناسي به يكي از دغدغههاي اين دختر جوان تبديل شده است
آيرين ديماه امسال در يك سفر علمي به همراه گروهي از محققان و دانشجويان كشورهاي مختلف به سرزمينهاي يخزدهء قطب جنوب رفت همانجا كه آيرين نامش را «ته دنيا» ميگذارد: «از شهر اوشوآيا، جنوبيترين شهر دنيا سوار كشتي شديم و رفتيم به ته دنيا و سفرمان را در ميان يخهاي شناور به سوي بكرترين قارهء جهان آغاز كرديم
چرا انوشه انصاري تو را براي اين سفر انتخاب كرد؟ اين سوال بسياري است كه با ديدن آيرين از او ميپرسند و ميخواهند بدانند كه چه ويژگي خاصي ميخواهد. دختر با كمي مكث از امتحان كتبي و مصاحبههاي شفاهي ميگويد: «انوشه انصاري قرار بود حمايت مالي يك ايراني را براي سفر به قطب جنوب به عهده بگيرد. چندين داور از استادان دانشگاه را انتخاب كرد و من در نهايت اين آزمونها را با موفقيت طي كردم
اولين سوال داورها هم اين بود: «هدف تو از رفتن به قطب چيست؟» آيرين ميگويد: «آن زمان در مصاحبه گفتم كه علاقهء زيادي به طبيعت و سفر كردن دارم پس قطب جنوب هم كه بخشي از طبيعت دستنخوردهء اطراف ماست برايم جذاب است. اصلا به همين خاطر هم جذب نجوم شدم
به همين خاطر جذابترين لحظههاي زندگياش را هم به دو لحظه محدود ميكند: «قرار گرفتن در زير آسمان پرستاره و طبيعت بكر قطب و سكوت آن مرا مسحور ميكند و از بهترين لحظههاي زندگيام هستند
اين سفر يك برنامهء آموزشي بود كه «جف گرين» به عنوان مدير اين سفر قصد داشت 64 دانشآموز و دانشجوي بيشتر كشورها را با موضوعهاي زيستمحيطي از جمله «گرمايش زمين و تغييرات جوي» آشنا كند
آيرين در تمام طول مصاحبه بر آموزش و جنبهء علمي پيدا كردن سفرهايش چندين بار تاكيد ميكند و حتي معتقد است: «جنبهء آموزشي در سفر به قطب جنوب به قدري تاثيرگذار بوده كه مسير زندگي خيليها را تغيير داده است
او ميگويد: «در اين سفر روي گرمايش زمين مانور داده شد و من آنجا بود كه فهميدم داريم چه بلايي بر سيارهء خودمان (زمين) ميآوريم؟ با سهلانگاريهايمان داريم اين سياره را از بين ميبريم
او كه حالا از خطرات و پيامدهاي تغييرات جوي زمين آگاه شده، با انگشت، اشاره به هواي سرد تهران ميكند:«گرمايش زمين اصلا به معني گرم شدن نيست، تغييرات جوي و حتي همين سرماي ناگهاني ناشي از مشكلات زيستمحيطي است
چقدر در زندگي عمليات آموزشها و تئوريها جاي دارند؟ آيرين با لبخندي محو ميگويد: «تا آنجا كه بتوانم. مثلا چراغ اضافي را خاموش ميكنم، سعي ميكنم از كيسهء پلاستيكي كمتر استفاده كنم، با وسايل نقليهء عمومي سفر كنم و تا جايي كه امكان دارد بيشتر مسيرها را پياده بروم. اينها چيزهاي سادهاي است كه رعايت كردنش ضربهاي به زندگيام نميزند اما رعايت نكردنش سيارهام را به خطر مياندازد
اين سفر خاص براي آيرين درسهاي ديگري هم داشت: «هميشه به ستارهها و سيارههاي ديگر فكر كردهام اما حالا ميفهمم كه سيارهء خودم چه مشكلاتي دارد و از آن مغفول ماندهام
يخ را بيشتر از برف دوست دارم. آيرين با حرارت از يخ و ويژگيهايش ميگويد: «يخ طراوت خاصي دارد به خاطر تميزي و پاكياش.»
اما بيش از هر چيزي بررسي يك تكهيخ براي دختران جوان اهميت بيشتري دارد: « هواي به دام افتاده در يخها را ميتواني مطالعه كني. در اين بررسي ميتواني دادههايي به دست آوري كه ممكن است براي چندين ميليون سال قبل باشد. با بررسي همين يخهاست كه ميتواني بفهمي چه اتفاقهايي روي زمين افتاده، آيا شهاب سنگي برخورد كرده و آيا دايناسورها در آنجا بودهاند يا نه و در مجموع اطلاعاتي از گذشتهء زمين ميتواني به دست بياوري
او روزي را به ياد ميآورد كه با قايقهاي رنگي هشت نفره ميان يخهاي شناور در حركت بودند، هوا چندان سرد نبود اما باد شديدي ميوزيد: «تا چشم كار ميكند اقيانوس است و كوههاي يخي، كوههايي كه با اندازهها و شكلهاي مختلف و عجيب با رنگهاي زيباي سبز، آبي و بنفش خودنمايي ميكند
هيچوقت به ماندن در آنجا فكر كردهاي؟ بيدرنگ پاسخ اين سوال را ميدهد: «خيلي دوست دارم براي هميشه آنجا زندگي كنم چون حس فوقالعادهاي به من ميدهد. در آنجا غرق در سكوت و زيبايي بودم و خوشحال از اينكه به تلفن و اينترنت دسترسي ندارم
قطب جنوب در فصل تابستاني خود است و تمام لحظههايش روشن است و شب معنايي ندارد. با اين توصيف و با توجه به اينكه ستارهشناس هستي، آيا دلت براي ستارهها تنگ نشد؟ او مستقيما پاسخ اين سوال را نميدهد،گويي نميخواهد لذتي را بر ديگري ترجيح دهد: «آنقدر وقتهايم پر بود كه وقت خالي براي فكر كردن نداشتم»
و خاطرهانگيزترين نكتهء اين سفر براي آيرين، بودن در كنار افراد شاخص و برجسته در هر رشتهء علمي بود: «فرد روتز 84 ساله مسنترين فرد روي كشتي بود و فريتزكرنر. اين دو كساني بودند كه 50 سال پيش با سورتمه و سگ به قطب رفتند و براي انجام كارهاي تحقيقاتي آنجا چادر زدند. هر يك از كوههاي قطب به نام اين جستوجوگران است. همچنين خانمي كه تخصصش روي نهنگي به نام اوركا (نهنگ قاتل) است و يا اقيانوسشناسان و يخچالشناساني كه حالا فكر ميكنم ميبينم كه با هر يك از اينها ميتوانم ارتباط داشته باشم
او همچنين از مدير اصلي برنامه، جف گرين ميگويد: «جف در 15 سال گذشته 73 بار به قطب جنوب و 27 بار به شمالگان رفته است و هميشه حرفش اين است كه طبيعت بهترين آموزگار انسان است